خورشید هدایت




(بسم الله الرحمن الرحیم)
عظمت وجودی و ابعاد مختلف شخصیت حضرت صاحب الامر(علیه السلام) باعث شده است که در طول هزار و اندی سال که از غیبت کبری می گذرد، هر گروه از مردم بسته به گرایش های خاص اعتقادی، اجتماعی و فرهنگی که داشته اند، از دیدگاهی خاص به تحلیل شخصیت و تعیین جایگاه آن حضرت در عالم هستی بپردازند و هرگروه تنها درک و تصور خود از این موضوع را تصور درست و مطابق با واقع از شخصیت آن یگانه هستی تلقّی کنند.


در این میان جمعی از اصحاب سیر و سلوک و رهروان طریق عرفان و معنا با طرح موضوع خلیفه الله و انسان کامل و پرداختن به نقش حجت الهی در عالم هستی، تنها به جنبه فرا طبیعی آن وجود مقدس توجه کرده و از سایرجنبه ها غفلت ورزیدند.
گروهی دیگر از اصحاب شریعت توجه خود را تنها معطوف به جنبه طبیعی آن وجود مقدس ساخته و ضمن طرح کردن نقشی که آن حضرت به عنوان امام و پیشوای مردم به عهده دارند هیچ گونه مسؤولیتی را در زمان غیبت متوجه مردم ندیدند و تنها تکلیف مردم را این دانستند که برای فرج آن حضرت دعا کنند تا خود بیایند و امور مردم را اصلاح کنند.
عده ای هم ضمن توجّه به جنبه فرا طبیعی و طبیعی وجود مقدس حضرت حجّت (علیه السلام) تمام همّ و غم خود را متوجّه ملاقات با آن حضرت ساخته و تنها وظیفه خود را این دانستند که با توسل به آن حضرت به شرف ملاقات با آن ذات اقدس نائل شوند.
اما در این میان گروهی با در نظر گرفتن هم ابعادی که بدان ها اشاره شد، به طرح معنای درست انتظار پرداخته و درصدد تعیین وظیفه و نقش مردم در دوران غیبت برآمدند. در این دیدگاه، هم مسئله خلافت الهی انسان کامل مطرح است، هم به جایگاه و نقش مردم در قبال آن حضرت توجّه شده است و هم وظیفه ای که مردم در دعا برای حفظ آن وجود مقدّس و تعجیل در ظهورش دارند از نظر دور داشته نشده است.

مفهوم انتظار

«انتظار»، یعنی «چشم داشتن» و «چشم به راه بودن» (1). چشمداشت یک تحول، چشمداشت یک رویداد خوب، چشمداشت یک گشایش، . یا چشم به راه یک آینده مطلوب، چشم به راه یک عزیز سفر کرده، چشم به راه یک دستگیر، چشم به راه یک منجی و . به این معنا، انتظار مفهومی است که با نهاد همه انسان ها عجین شده است و می توان گفت که همه انسان ها به نوعی منتظرند.
به بیان دیگر انتظار یا امید به آینده همزاد انسان است و اگر امید به آینده را از او بگیرند، سرنوشتی جز س، رکود، مرگ و تباهی نخواهد داشت، از همین روست که در کلام نورانی پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و اله) آمده است:
الامَلُ رَحمَهٌ لِاُمَّتِی وَ لَولا الاَمَلُ ما ارضَعَت والِدَهٌ وَلَدَها وَ لا غَرَسَ غارسٌ شَجَراً. (2).
امید برای امت من مایه رحمت است و اگر امید نبود هیچ مادری فرزندش را شیر نمی داد و هیچ باغبانی درختی نمی کاشت.
همچنین حکایت شده است که:
روزی عیسی (علیه السلام) نشسته بود و پیرمردی با بیل زمینی را شیار می کرد، عیسی فرمود: بار خدایا! امید(آرزو) را از او بگیر. آن پیر دردم، بیل را به کناری انداخت و دراز کشید. ساعتی گذشت و عیسی گفت: بارخدایا! امید را به او بازگردان، بی درنگ آن پیر برخاست وشروع به کار کرد. (3)
امید به آینده و انتظار تحقق فردای بهتر، خود ریشه در یک ویژگی فطری دارد و آن کمال جویی انسان است. انسان همواره طالب رسیدن به مراتب بالاتر و دست یافتن به قله های پیشرفت و ترقی است و این در همه انسان ها با تفاوت هایی در سطح کمال مورد نظر و تلاش و جدیتی که برای رسیدن به کمال مطلوب صورت می گیرد، وجود دارد.
در هر حال، انتظار و چشم به راه بودن شعله ای است در وجود انسان که هرچه فروزان تر و پرفروغ تر باشد تحرک و پویایی او بیشتر خواهد بود و برعکس هر چه این شعله به سردی و خاموشی بگراید، تلاش و فعالیت انسان نیز کاستی می پذیرد تا آنجا که او تبدیل به موجودی سرد، بی روح، بی نشاط، گوشه گیر و بی تحرک می شود و این همان حالتی است که در روانشناسی به «افسردگی» تعبیر می کنند.
به نظر می رسد امید به آینده و انتظار فرج به دو معنا در آموزه های دین اسلام به کار رفته است:
1. انتظار به معنای عام؛ در این معنا مکتب اسلام تلاش کرده است که از یک سو با فضیلت بخشیدن به «انتظار گشایش» و امید به آینده و از سوی دیگر با نکوهش یاس، ناامیدی، دلسردی و دلمردگی، روحیه تلاش و تکاپوی سازنه را در افراد جامعه اسلامی زنده نگه دارد و از ایجاد حالت یاس و ناامیدی در زندگی شخصی مسلمانان جلوگیری کند.
اهتمام اسلام به این معنای عام از انتظار و امید به آینده تا بدان حد بوده که از یک سو امید به فرا رسیدن گشایش از سوی خداوند در زمره برترین اعمال برشمرده شده و از سوی دیگر یاس و ناامیدی از رحمت خداوند از جمله گناهان کبیره به شمار آمده است. (4)
قرآن کریم ناامیدی از رحمت خدا را از ویژگی های کافران برشمرده و از زبان حضرت یعقوب (علیه السلام)، چنین نقل می کند:
یا بَنِیَّ اذهَبُوا فتَحَسَّسُوا مِن یُوسُفَ و اخیهِ و لا تَیاَسُوا مِن رَوحِ اللهِ اِنَّهُ لا یَیاَسُ مِن رَوحِ اللهِ اِلَّا القَومُ الکافرِونَ. (5).
پسرانم! بروید و از یوسف و برادراش جست و جو کنید و از رحمت خدا مایوس نشوید، که تنها گروه کافران از رحمت خدا مایوس می شوند.
شاید بتوان گفت بسیاری از روایاتی که در آن ها به فضیلت «انتظار فرج» به طور کلی و بدون ذکر متعلق به فرج اشاره شده، به اصل تقویت روحیه امید به آینده و مقابله با حالت ناامیدی و بدبینی نسبت به آینده نظر داشته اند، که از آن جمله می توان به این روایات اشاره کرد:
1- از رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و اله) نقل شده است که:
مَن رَضِیَ عَنِ اللهِ بِالقَلیلِ مِنَ الرِّزقِ رَضِیَ اللهُ عَنهُ بِالقَلیلِ مِنَ العَمَلِ وَانتِظارُ الفَرَجَ عِبادَهٌ. (6).
هر کس نسبت به رزق کمی که خداوند به او داده خشنود باشد، خداوند نیز نسبت به عمل کمی که او انجام می دهد خشنود می گردد و انتظار گشایش عبادت است.
2-همچنین از آن حضرت روایت شده است که:
افضَلُ العِبادهِ انتِظارُ الفَرَجِ. (7)
برترین عبادت ها انتظار فرج است.
3- و باز می فرمایند:
افضَلُ جِهادِ اُمَّتی انتِظارُ الفَرَجِ. (8)
برترین جهاد امت من انتظار فرج است.
4- امام علی علی السلام در بخشی از روایت مفصلی که در آن به چهار صد مورد از اموری که برای صلاح دین ودنیای مؤمن شایسته است، اشاره می کند؛ پس از توصیه به طلب رزق در بین طلوع فجر و شمس می فرمایند:
اِنتَظِرُوا الفَرَجِ وَ لا یَیاَسُوا مِن رَوحِ اللهِ فَاِنَّ اَحَبَّ الَاعمَالِ اِلیَ اللهِ عِرَّ وَجلَّ، انتِظارُ الفَرَجِ. (9)
منتظر فرج باشید و از رحمت خداوند ناامید نشوید. بدرستی که خوشایندترین اعمال نزد خداوند، صاحب عزّت و جلال، انتظار فرج است.
5- آن حضرت در بخش دیگری از روایت یادشده پس از اشاره به این مطلب که ناشکیبایی دزر هنگام بروز ناگواری ها موجب از بین رفتن اجر انسان می شود، می فرمایند:
افضَلُ الاعمالِ المَرءِ انتِظارُ فَرَج اللهِ عَزَّ وَ جلَّ. (10).
برترین کارهای انسان، انتظار گشایش از سوی خداست.
6- امام صادق علیه السلام نیز در ضمن سفارش های خود به ابوحنیفه می فرمایند:
وَ افضَلُ الاعمالِ انتِظارُ الفَرَجِ مِنَ اللهِ. (11)
برترین کارها انتظار گشایش از خداست.
2. انتظار به معنای خاص: در این معنا، انتظار گشایش و امید به اینده از حالت امری محدود، سطحی و فردی خارج شده و تبدیل به امری گسترده، عمیق و اجتماعی می گردد.
در توضیح این مطلب باید گفت تعالیم ادیان الهی و به ویژه دین مبین اسلام، دقیقاً بر گرایش های درونی انسان ها تکیه دارد و اهداف و برنامه های آن ها بر اساس همین گرایش های درونی و ویژگی های فطری سامان یافته است و در این میان نقش دین تنها جهت دهی، توسعه و تعمیق این گرایش ها است.
در موضوع مورد بحث نیز دین مبین اسلام با توجه به اینکه امید به آینده و انتظار یک گرایش فطری و جوهره زندگی انسان ها است تلاش نموده که این گرایش از یک سو توسعه و از دیگر سو تعمیق بخشد.
به این بیان که دین اسلام به همه انسان ها می گوید: اولاً، شما فقط منتظر بهبود وضع زندگی خود و اطرافیانتان نباشید و تنها سعادت نزدیکان خود را طلب نکنید، بلکه این انتظار را نسبت به همه افراد جامعه گسترش دهید و چشم انتظار روزی باشید که رفاه، سعادت، عدالت و معنویت نه تنها در شهر و دیار شما بلکه در همه جهان گسترده شود.
ثانیاً، انتظار شما نیابد تنها متوجه امور ظاهری، سطحی و محدود زندگی گردد. شما باید انتظارتان را تعمیق بخشید و چشم به راه آینده ای باشید که حقیقت مطلق، عدالت مطلق و معنویت مطلق در جهان حاکم شود.
در این معنا، انتظار تنها به ظهور مردی تعلق می گیرد که اگر بیاید نهایت خوبی ها برای همه انسان ها در سراسر جهان فراهم خواهد شد. این انتظار به همان اندازه فضیلت و برتری دارد که تحقیق متعلق به آن.
به هنگام بررسی فضیلت انتظار و برخی از روایت هایی که انتظار به معنای خاص را مورد توجه قرار داده اند اشاره می کنیم.
------------------------------------------------
  • پی نوشت ها :
  • 1. ر.ک علی اکبر دهخدا، لغتنامه، ذیل کلمه «انتظار»؛ محمد معین، فرهنگ فارسی، ذیل کلمه «انتظار».
    2. محمدباقر المجلسی، بحارالانوار، ج 77، ص 173، ح 8.
    3. تنبیه الخواطر، ج 1، ص 272. به نقل از: محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ترجمه حمیدرضا شیخی، ج 1، ص 184، ح 675.
    4. ر.ک: عبدالحسین دستغیب، گناهان کبیره، ص 91-68.
    5. سوره یوسف (12) آیه 87.
    6. محمد باقر مجلسی، همان، ج 52، ص 122، ح 3.
    7. همان، ج 2، ص 287، ح 2.
    8. ابومحمد الحسن بن علی بن الحسین بن شعبه الحرّانی، تحف العقول عن آل الرسول، ص 37.
    9. محمدباقرالمجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 123، ح7.
    10. همان، ص 99.
    11. همان، ج 75، ص 208، ح 77.
  • منبع: شفیعی سروستانی، ابراهیم،(1343)، انتظار باید و نبایدها، تهران: موعود عصر(عج)، چاپ ششم، 1


از آثار صدقه به انفاق کنندگان آن می رسد مخصوصاً اگر انفاق برای اظهار محبت و دعا برای وجود مقدس امام زمان (ع) باشد.

به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، وبلاگ کانون مهدویت دانشکده اصول دین در آخرین یادداشت خود مطلبی خواندنی درباره صدقه دادن برای امام عصر(عج) نوشته است:



یکی از اعمالی که به آن بسیار اهمیت داده شده است، صدقه برای حفظ وجود مقدس امام زمان (ارواحنا فداه) بوده است چون یکی از تکالیف زمان غیبت صدقه دادن است به آنچه که میسر است برای حفظ وجود مبارک امام زمان (ارواحنا فداه).
سیدبن طاووس رحمه الله به ما سفارش کرده و می فرماید:

ابتدا برای حضرت مهدی (عج) صدقه بده قبل از اینکه برای خود و عزیزانت صدقه بدهی. باید توجه داشت که آن حضرت هیچ نیازی به صدقه دادن ما ندارد بلکه از شئون بندگی و ادای بعضی از حقوق بزرگ آن حضرت است و خود یک نوع اظهار محبت و دوستی به آن حضرت است و این عمل راه و سببی است برای جلب رضای پروردگار و حلول قرب به خداوند در قضای حوایج و دفع بلا.

از آثار صدقه به انفاق کنندگان آن می رسد مخصوصاً اگر انفاق برای اظهار محبت و دعا برای وجود مقدس امام زمان (ع) باشد.

سیدابن طاووس می نویسد: ایامی که در مدرسه علمیه بعثت ست داشتم طلبه ای که نزد من موثق بود راجع به صدقه برای وجود نازنین امام زمان (ارواحنا فداه) می گفت:

شبی از حرم حضرت رضا (ع) به طرف مدرسه می آمدم در آن شب بسیار برای امام زمان (عج) دعا کردم و در فراقش اشک ریختم در وقت برگشتن از حرم به بازار سرشور رسیدم که فقیری جلوی مرا گرفت و از من چیزی خواست هر چه دست در جیب لباسهایم کردم چیزی پیدا نکردم مگر یک پنج ریالی. آن را با آنکه کم بود با شرمندگی به آن فقیر دادم و نیت کردم که این صدقه برای حفظ وجود مقدس امام زمانم باشد.

فردای آن شب هنگامی که برای حضور در درس به بازار سرشور رسیدم یکی از کسبه ها که قبلاً مرا می شناخت تا چشمش به من افتاد مرا با صدای بلند صدا زد، وقتی که نزد او رفتم گفت: دیشب چه عملی را انجام دادی؟!

گفتم مگر چه شده است: گفت: دیشب در عالم رویا دیدم حضرت بقیه الله (ارواحنا فداه) سوار بر اسب سفیدرنگی هستند و وارد بازار سرشور شدند و جمعیتی در پشت سر آن حضرت در حرکت بودند که فرمودند: آمده ام جزای احسان فلان طلبه را بدهم (واسم تو را بردند)

سیدبن طاووس رحمه الله – معتقد بوده که مومن در هنگام روی آوردن شرایط و بلایا و امراض و هوسها و بالاخص در موقع روی آوردن شبهات و فتنه ها باید به آن حضرت پناه برد و استمداد و کمک خواهد که اوست الکهف الحصین و غیاث المضطرالمستکین.

یعنی پناهگاهی است که حصین دارد و حفظ می کند از خطرات و هر کس که مضطر شده و به مسکنت دچار گردیده اوست فریادرس درمانده و بیچاره ها.

و اوست مفزع العباد فی الواحیه الفاد: یعنی در گرفتاریهای سخت محل پناه و مفزع بندگان خداوند است لذا یکی از القاب شریف آن حضرت غوث است یعنی فریادرس.

ابوالوفاء شیرازی از حضرت رسول (ص) نقل می کند که فرمود: هرگاه درمانده و گرفتار شدی و به نهایت شدت رسیدی پس استغاثه کن به حجت (ارواحنا فداه) او ترا درمی یابد و نجات می دهد و او فریادرس و پناه است از برای هر کس که به او استغاثه کند پس بگو:

یا مولای یا صاحب امان انا مستغیث بک.
لذا نقل شده که هرگاه مضطر شدی و راه را گم کردی آن حضرت را به این نام یاد کن.

و همچنین علامه مجلسی رحمه الله می فرماید: میراسحاق استرآبادی رحمه الله در بیابان گم می شود و از زندگی مایوس می گردد به حضرت بقیه الله ارواحنا فداه متوسل می شود و آن غوث العظیم، و ولی عصر و زمان را می خواند تا اینکه مورد لطف و مرحمت آن حضرت واقع می گردد و نجات پیدا می کند. به این جهت بین مردم معروف می شود.

علامه مجلسی رحمه الله می فرماید: پدرم برایم نقل کرد که: در زمان ما مرد شریف و نیکوکاری بود که چهل حج پیاده رفته بود و در میان مردم مشهور و معروف بود که طی الارض دارد.

اتفاقاً در سالی به اصفهان آمد و بر ما وارد شد روزی از او پرسیدم: این طی الارض که در حق شما می گویند آیا صحت دارد یا آنکه واقعیت ندارد.

جواب داد: واقعیت ندارد و علت آن این است که: در یکی از سالها با کاروانی به مکه رفتم تا آنکه در جایی رسیدیم که از آن مکان تا به شهر مکه هفت منزل مسافت بود اتفاقاً من به خاطر کاری که داشتم از حجاج عقب افتادم و قافله از نظر من دور شد من تنها ماندم و راه را هم گم کردم حیرات و سرگردان و هراسان در میان بیابان ماندم و چون برای پیدا کردن راه بسیار به اطراف دویدم تشنگی بر من غلبه کرد.

با اینکه امیدی به زنده ماندن نداشتم با صدای بلند به حالت استغاثه فریاد زدم:
یا اباصالح ادرکنی و اغثنی یعنی یا اباصالح یا صاحب امان مرا دریاب و به فریادم برس.

ناگهان از دامنه بیابان سواری نمایان شد بعد از زمان کوتاهی نزد من آمد.
دیدم جوانی است خوشرو و گندمگون خوش لباس بر شتری سوار است و ظرفی پر از آب در دست دارد، به او سلام کردم او هم جواب مرا داد و فرمود: تشنه هستی؟
عرض کردم آری.
ظرف آب را به دستم دادند و من از آن آب آشامیدم.
سپس فرمود: می خواستی به قافله برسی؟
عرض کردم آری!
سپس مرا در ردیف خود سوار بر شتر کردند و به سمت مکه متوجه شدند.

من عادت داشتم که هر روز " حرز یمانی "را بخوانم و چون خود را در آسایش و آسودگی دیدم و وحشت از من دور شد شروع به خواندن حرز یمانی کردم.
آن بزرگوار در بعضی از فقرات از من غلط می گرفتند و می فرمود: این چنین نیست که می خوانی بلکه چنین بخوان.

اندک زمانی گذشت به صورت من نگاه کردند و فرمودند:
این مکان را می شناسی؟
خوب که تامل کردم خود را در ابطح دیدم.
فرمودند: فرود آی
چون پیاده شدم از نظرم غایب شد.
دانستم که او مولای من صاحب امان (ارواحنا فداه) بود.
از مفارقت آن جناب دلتنگ شدم و از نشناختن حضرتش در زمان ملاقات تاسف خوردم. هفت روز از این واقعه گذشت تا حجاج رسیدند و مرا در مکه دیدند بعد از اینکه از زنده بودنم مایوس شده بودند.
لذا حضورم را در مکه مستند به طی الارض کردند از این جهت است که مشهور به طی الارض شده ام.

علامه مجلسی می فرماید: پدرم (علامه مجلسی اول) گفت:
من حرز یمانی را در نزد وی خوانده و تصحیح نمودم و درخصوص آن به من اجازه داد.

برگرفته از کتاب امام زمان (عج) و سید ابن طاووس: نوشته سید جعفر رفیعی.



حجت الاسلام معنوی با بیان اینکه امام زمان(عج) در توقیع به محمدبن جعفر نماز را بهترین عمل برای به خاک مالیدن بینی شیطان معرفی کرده اند، گفت: ایشان همچنین تصرف در اموال امام و نیز بیت المال را غیرشرعی خوانده و عاملان اش را لعنت کرده اند.
زمان تقریبی مطالعه : 6 دقیقه
یا مهدی ادرکنی
یکی از راه های شناخت وظایف منتظران در عصر غیبت و آشنایی با نگاه و نظر امام مهدی(عج) در این باره، توقیعات صادره از ایشان است که علی رغم کوتاهی، دنیایی از معارف را در خود جای داده اند. از این رو، در سلسله مطالبی و در گفت وگو با حجت الاسلام «سیدمجتبی معنوی»، کارشناس مهدوی، مفاد این توقعیات و آموزه های شان را مورد بررسی قرار می دهیم که در ادامه شماره دوم آن تقدیم حضورتان می شود:

آیا توقیعات امام زمان(عج) دسته بندی مشخصی دارند؟ این توقیعات بیشتر چه محتواها و اموری را شامل می شوند؟
توقیعات شریفی که از ناحیه امام عصر(عج) صادر شده شامل موضوعات متنوعی می شود، مهمترین موضوعات این توقیعات شامل احکام شرعی، مسئله نیابت و وکالتِ امام دوازدهم(عج) و در پاره ای موارد درباره انحطاط ها و انحرافاتی است که در جامعه امامیه اتفاق افتاده است.

این توقیعات دسته بندی مشخص به صورت شفاف ندارد و در عین حال مهمترین توقیعات صادره مربوط به «اسحاق بن یعقوب» و «محمدبن جعفر اسدی» است.

توقیع امام عصر(عج) به «محمدبن جعفر» چه مسائلی را شامل می شود و درباره چه اموری گره گشایی کرده است؟
در این توقیع که «شیخ صدوق» در «کمال الدین» مطرح کرده، «محمدبن جعفر» سوالاتی از حضرت حجت(عج) می پرسد و از ناحیه مقدسه به این سوالات پاسخ داده می شود.

از جمله این سوالات آن است که: «نماز خواندن در وقت طلوع و غروب خورشید چگونه است؟»
دلیل طرح این پرسش آن بود که بنابر تفکر عامه(که تفکری انحرافی بود) در آن زمان می گفتند: خورشید از میان دو شاخ شیطان طلوع و از میان دو شاخ شیطان غروب می کند، لذا خواندن نماز در این اوقات یا توصیه نشده یا با عبادت الهی منافات دارد.

حضرت صاحب امان(عج) با پاسخ به محمدبن جعفر این ذهنیت اشتباه را اصلاح کردند و نوشتند حتی اگر هم چنین باشد یعنی خورشید از بین دو شاخ شیطان طلوع و غروب می کند (فارغ از رد و تایید این مطلب) هیچ چیز بهتر از نماز نیست و هیچ چیز بهتر از نماز بینی شیطان را به خاک نمی مالد لذا نماز به پا دارد و بینی شیطان را به خاک بمال.

امام عصر(عج) در این فراز از ربوبیت الهی در قالب نماز در هر وقت و زمان دفاع می کنند یعنی عبادت را معطوف به زمان خاص نمی کنند.

سوال بعدی «محمدبن جعفر» چه بود و امام عصر(عج) به آن چه پاسخی دادند؟
مسئله دومی که برای «محمدبن جعفر»  مطرح است آنکه: «اگر مالی برای ما وقف شده باشد آیا صاحب مال در صورت احتیاج به موقوفه می تواند بر مال وقفی تصرف کند یا نه؟»

حضرت(عج) درباره تصرف شخص واقف درباره مال وقف شده فرمودند: اگر شیء وقف شده تسلیم متولی وقف نشده باشد، مالک یا واقف اختیار دارد و می تواند وقف را برگرداند و مال را از وقفیت بیرون آورده و رفع احتیاج کند؛ اما اگر مال وقفی حتی مال شخصی را تسلیم کرده باشد، نمی تواند تصرف کند حتی اگر نیازمند باشد.

در ادامه این توقیع کدامیک از دیگر مسائل شرعی مطرح و پاسخ داده می شود؟

محمدبن جعفر در سومین سوال از حضرت(عج) می پرسد: اموالی در دست ما است بدون اجازه ما در آن تصرف کرده و استفاده از این اموال را حلال می دانند؛ (به تعبیری سوال وی این است که آیا اموال امامت را می توان بدون اجازه امام مورد دخل و تصرف قرار داد)؟

حضرت(عج) در پاسخ این سوال فرمودند: کسی که چنین می کند و بدون اجازه امام دست به اموال امام می زند، ملعون است.

این پاسخ امام عصر(عج) از چه واقعیتی در عصر غیبت پرده برمی دارد؟

ایشان با این تصریح به دو نکته اشاره می کنند: یکی عدم جواز شرعی در تصرف در اموال امام که امروزه مصداق بارز این مهم، عدم جواز شرعیِ تصرف در بیت المال است و اگر کسی به بهانه غیبت امام(عج) و بدون اجازه امام(عج) و نایب ایشان و با این تصور که حال امام(عج) نیست و بازخواست نمی شود، چنین کند، ملعون و دور از رحمت الهی است و روز قیامت از این افراد بازخواست می شود.

امام مهدی(عج) سپس به حدیث نبوی اشاره کردند که پیامبر(ص) فرمودند: اگر کسی در مالی که نزد عترت(ع) من است تصرف کند، از منظر من ملعون و ازجمله ستمگران به انبیاء و اولیای الهی است، این شخص ملعون است و حق ما را تضییع می کند و مشمول لعنت الهی می شود.

حضرت صاحب امان(عج) با تعبیر «الا لعنة الله علی القوم الظالمین» این بخش را به پایان می برند.

چه سوالات دیگری در این توقیع به تناسب نیاز روز مردم مطرح شده است و آیا پاسخ های حضرت(عج) برای امروز ما هم گره گشایی کرده است؟
سوال دیگر که البته با سوالات قبلی تفاوت دارد، مربوط به انجام نماز و مشاهده تصاویری که در مقابل انسان نمازگزار قرار دارد، می شود؛ به تعبیر ساده تر «محمدبن جعفر» از صحت نماز شخصی که در مقابل او تصویر یا چراغی روشن است، می پرسد که آیا نمازگزار می تواند در حین نماز به تصویر مقابل نگاه کند و آیا چنین نمازی درست است؟

در این توقیع شریف حضرت حجت(عج) در پاسخ به این سوال شرعی فرمودند: اگر نمازگزار از افراد اهل نماز است و تصویری که به آن می نگرد مربوط به آتش پرستان نیست، نمازش صحیح است، اما اگر غیر از این باشد و  تصویر مربوط به آتش پرستان باشد، درست نیست.

این فراز از توقیع بر چه مسئله ای تصریح دارد و از اهمیت چه موضوعی رمزگشایی می کند؟
این قسمت از توقیع متناظر به ذهنیت عده ای است که نماز را در اماکنی غیر از فضاهای عبادی به جا می می آوردند. به عبارت دیگر، محمدبن جعفر اسدی حکم صحت این نماز را در مقایسه با نماز در مسجد مورد سوال قرار داده که آیا صحت این نماز همچون صحت نماز در مسجد است، که حضرت(عج) هم صحت را به نمازگزار مشروط کرده اند.

به نظر می رسد تعبیر ایشان کنایه ای باشد دال بر حفظ حریم و موقعیت نمازگزار است چون چنین حکمی از ناحیه حضرت(عج) درباره امر دیگری صادر نشده و معلوم می شود که بر محیط نماز تاکید دارد و امام مهدی(عج) این را به شخص نمازگزار برمی گرداند و می فرماید اگر اهل عبادت باشد صحیح است وگرنه صحیح نیست.

گفتنی است، در ادامه این توقیع سوالات دیگری از سوی محمدبن جعفر اسدی مطرح شده که در شماره آتی این مطالب بررسی می شود.

منبع: خبرگزاری شبستان



حضرت مهدی (عج) از کجا ظهور می کند؟

زمان و مکان ظهور حضرت مهدی(عج) سوالی است که در ذهن هر عاشقی وجود دارد. در رابطه با محل ظهور امام زمان (عج) و انتخاب یاران و فرماندهان لشکر حضرت مهدی(عج) فرمایشاتی را به شاگردانش فرمودند.

تهران- الکوثر:  امام زین العابدین (ع) در روایتی می فرمایند:«اما من ابراهیم فخفاء الولادة و اعتزال الناس»؛ اما سنت ابراهیم(ع) در آن حضرت مخفی بودن ولادت و عزلت او از مردم است و از امام صادق (ع) روایت شده است:ابراهیم (ع) در یک روز به قدری رشد می کرد که دیگران در یک هفته رشد می کنند و در یک هفته به قدری رشد داشت که دیگران در یک ماه رشد می کنند و در یک ماه به قدری که دیگران در یک سال؛ قائم (عج) نیز چنین بود، چنان که در خبر حکیمه رضی الله عنها آمده است.

محل دقیق ظهور حضرت مهدی و انتخاب یاران امام زمان(عج)

طبق روایات متواتر از طریق شیعه و سنی، که قیام شکوهمند آن مصلح جهانی از سرزمین و از مسجدالحرام، کنار کعبه معظمه آغاز خواهد شد و تعداد 313 نفر از اصحاب او که فرماندهان لشکری و کشوری آن حضرت هستند، در میان رکن و مقام با آن حضرت بیعت می کنند، آن گاه تعداد 10 هزار نفر تکمیل می شود و وجود مقدس حضرت بقیة الله (عج) با سپاه 10 هزار نفری از مکه حرکت می کنند و به اصلاح جهان می پردازند. 

مفضّل از حضرت صادق (ع) می پرسد:ای آقای من! حضرت مهدی (عج) از کجا و چگونه ظهور می کند؟، حضرت فرمودند:«ای مفضل! او به تنهایی ظهور می کند و به تنهایی کنار کعبه می آید و به تنهایی شب را در آنجا می گذراند». 
در روایت دیگری می فرماید:«چون مهدی به درآید، به مسجدالحرام رود، رو به کعبه و پشت به مقام ابراهیم بایستد. دو رکعت نماز گزارد، آنگاه فریاد برآورد:«ای مردمان! منم یادگار امام و یادگار نوح و یادگار ابراهیم و یادگار اسماعیل. منم یادگار موسی و عیسی و محمد. منم صاحب قرآن و زنده کننده سنت. .

 



403

انسان باید برای پیمودن مسیر قرب و رسیدن به قله ی کمال، استعدادهای درونی خود را بشناسد و خاک غفلت از روی آنها بر دارد، نهادها و استعدادهای متنوع و متکثر خود را در هستی حرکت دهد تا بتواند به نتیجه مطلوب دست یابد. بر هیچ عاقلی پوشیده نیست که این موجود علاوه بر بعد فردی دارای بعد اجتماعی نیز هست و این بعد پله های رسیدن او به کمال را تشکیل می دهد، رکن رکین و پایه ی اصلی همه تلاش های انسان بر حکومت قرار می گیرد چراکه؛ اگر انسان در تمام عمر خود تلاش وافری در امر خود سازی انجام دهد ولی اگر در زیر یوغ حکومت طاغوت باشد مانند کسی است که کاخ بسیار مجلل و زیبایی بر روی آتشفشان درست کرده است.

حاکمیت از آن خداست یعنی نجات و سعادت انسان در پرتو حاکمیت حق امکان پذیر است و سرّ این مطلب آن است که انسان موجودی است که باید متوجه یک مبدأ و تکلیف باشد. انسان باید ولی امر داشته باشد، کسی که فرستاده خداست و بتواند او را حاکم خود قرار دهد. ای کسانی که ایمان آورده اید خدا و پیامبرش و صاحبان امر را فرمان برید.(نساء/59)

اعتقاد شیعه بر آن است که زمامدار اصلی و مصلح پایانی این عرصه را فرمانروایی خواهد نمود و تاریخ به سوی جامعه مطلوب حرکت خواهد کرد اگرچه حکومت حضرت عجل الله، آخرامان نامیده می شود اما ولایتش ابتدای حیات انسانی است. حکومت وعده داده شده ای که در آن صالحان و مستضعفان متصدی امور خواهند بود. (قصص/5)
فرمانروایی و استقرار حکومت واحد جهانی مهمترین اصلی است که امام عصر عجل الله تعالی فرجه بعد از ظهور انجام خواهند داد، در حالی که مردم جهان، سالها در زیر ظلم و ستم و فساد حاکمان جور بوده و در پی بی عدالتی و الحادی گری و نا امنی چشم براه منجی هستند؛ حکومتی سراسر صلح و آرامش جهان را فراخواهد گرفت. بزرگترین و درخشنده ترین دستاوردهای حکومت جهانی حضرت را می توان امنیت، عدالت، آبادانی جهان، رشد عقلی و احیاگری سنت های زیبا و. دانست.
امنیت

شیرین ترین دستاورد این حکومت جهانی، امنیت است که خداوند آن را به زمینیان وعده داده است و لیبدلنهم من بعد خوفهم امنا( نور/55) بشر اکنون برای بدست آوردن آرامش و آسایش انواع فرمول های مدیریتی و امکانات علمی و تکنیکی را به کار می برد اما هنوز در به در کوچه های فساد و ناامنی است. اما خداوند به وسیله ی آخرین ذخیره خود زمین را از هر ی پاک و از هر ستمی خالی می کند. ( کمال الدین و تمام النعمه / ج2/ ص371) پیامبر صلی الله علیه و اله فرمودند: تاوی الیه امته کما تاوی النحله یعسوبها؛ مردم همانند زنبور عسل نسبت به ملکه خود، به مهدی علاقه مند و وابسته و به او پناه می آورند. (معجم احادیث الامام المهدی/ ج1/ ص 220)
عدالت

عدالت دیگر هدیه ی دست نیافتی بشر است که با ظهور او محقق خواهد شد. عدالت اقتصادی در زمان ظهور و رفع تبعیض و اجرای عدالت و مساوات باعث حس برادری و برابری و رأفت و رحمت در بین مردم خواهد شد. پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: به شما مژده آمدن مهدی عجل الله را می دهم که در آینده میان امت من برانگیخته خواهد شد و اموال را به نحو صحاح تقسیم می کند. شخصی پرسید صحاح چیست؟ آن حضرت فرمودند: توزیع یکسان دارایی. (کشف الغمه/ ج2/ ص 471)
آبادانی جهان

آبادانی جهان و افزایش مواهب و نعمت ها زندگی بشر در زمان مدیریت خاتم الاوصیا عجل الله تعالی فرجه امری خارق العاده و غیر قابل باور نخواهد بود. امام محمد باقر علیه السلام می فرمایند: همه سرزمین ها برای او هموار شود و شرق و غرب جهان از او فرمان پذیرد، گنجینه های  نهفته زمین برای او ظاهر گردد و در هیچ جای جهان ویرانی باقی نماند مگر اینکه آن را آباد کند.( کمال الدین و تمام النعمه/ ج1/ ص 331) سرشار از نعمت و موهبت شدن و عمران و آبادانی شهرها حاصل پرستش حقیقی رب العالمین است که توسط مردم در سایه حکومت حضرت عجل الله اتفاق خواهد افتاد.
کمال عقل بشر

خردورزی و رشد عقلانیت از دیگر مواردی است که در زیر سایه حکومت مهدوی نمود پیدا می کند. امام باقر علیه السلام می فرمایند: هنگامی که قائم ما قیام کند دست خود را (کنایه از عنایت و توجه) بر سر بندگان قرار می دهد. پس خرد مردم زیاد شده و فهم آنان کامل می گردد. «اللَّهُمَّ أَرِنِی الطَّلْعَةَ الرَّشِیدَةَ وَ الْغُرَّةَ الْحَمِیدَةَ وَ اکْحُلْ نَاظِرِی بِنَظْرَةٍ مِنِّی إِلَیْهِ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ وَ اسْلُکْ بِی مَحَجَّتَهُ وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ وَ اشْدُدْ أَزْرَهُ وَ اعْمُرِ اللَّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ وَ أَحْیِ بِهِ عِبَادَکَ فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ فَأَظْهِرِ الّلهُمَّ لَنا وَ لِیَّکَ» وَ ابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِکَ» خدایا بنمایان به من آن جمال ارجمند و آن پیشانى نورانى پسندیده را  و سرمه وصال دیدارش را به یک نگاه به دیده ام بکش  و شتاب کن در ظهورش و آسان گردان خروجش را و وسیع گردان راهش را و مرا به راه او درآور و دستورش را نافذ گردان و پشتش را محکم کن، و آباد گردان خدایا بدست او شهرها و بلادت را؛ و زنده گردان بوسیله اش بندگانت را زیرا که تو فرمودى و گفته ات حق است که فرمودى: آشکار شد تبهکارى در خشکى و دریا بخاطر کرده هاى مردم پس آشکار کن براى ما خدایا نماینده ات را. (دعای عهد)
خلاصه سخن: اگر انسان در تمام عمر برای خود سازی تلاش کند ولی در زیر یوغ حکومت طاغوت باشد مانند کسی است که کاخ بسیار مجلل و زیبایی بر روی آتشفشان درست کرده است. انسان باید ولی امر داشته باشد، کسی که فرستاده خداست و بتواند او را حاکم خود قرار دهد. نجات و سعادت انسان در پرتو حاکمیت حق امکان پذیر است و سرّ این مطلب آن است که انسان موجودی است که باید متوجه یک مبدأ و تکلیف باشد.


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

coleqdpu daily کلاس خودمونی Sara فاخته پرواز Randy Chris جلوه ی بهاران نود و شش روز و زمان